10 روش برتر ترید یا معامله ارزهای دیجیتال
امروزه همه ما درباره بازار رمز ارزها و سودهای باورنکردنیای که میتوان از آن به دست آورد، شنیدهایم. بدون شک این روزها شما هم به فکر فعالیت در حوزه ترید ارزهای دیجیتال افتادهاید. ترید ارز دیجیتال یکی از هیجان انگیزترین و پرسودترین کارها در دنیای مالی است. چه مبتدی باشید و چه متخصص، همیشه استراتژیها و نکات جدیدی برای یادگیری و آموزش وجود دارد. در این مقاله، با 10 روش برتر ترید ارزهای دیجیتال مانند اسکالپینگ، معاملات معکوس، معاملات مومنتوم و… به طور مفصل بررسی خواهیم کرد. این روشها به شما کمک میکند تا سود خود را به بیشترین حد ممکن رسانده، ریسکهای معاملات خود را به حداقل برسانید و از هیجان بازار ارزهای دیجیتال لذت ببرید. با فارسی سواپ همراه باشید.
اسکالپینگ (Scalping)؛ روش برتر ترید ارزهای دیجیتال
اسکالپینگ روش برتر ترید ارزهای دیجیتال است که در راستای سود بردن از تغییرات جزئی قیمت در قیمت سهام تنظیم شده است. تریدر یا معامله گرانی که این استراتژی را اجرا میکنند، بین 10 تا چند صد معامله را در یک روز انجام میدهند، با این باور که تغییرات کوچک در قیمت سهام آسانتر از اختلافات بزرگ است. تریدرهایی که این استراتژی را اجرا می کنند به عنوان اسکالپر شناخته میشوند. اگر از یک استراتژی خروج سخت برای جلوگیری از ضررهای بزرگ استفاده شود، بسیاری از سودهای کوچک به راحتی میتوانند به سودهای بزرگ تبدیل شوند.
تئوری پشت این روش برتر ترید ارز دیجیتال این است که نوسانات قیمتی کوچکتر مکررتر و نتیجه گرفتن آسانتر از حرکات بزرگتر است. با ورود و خروج سریع از موقعیتهای بزرگتر، سودهای کوچکتر به همان سطح سود حاصل از معاملات روزانه عادی میرسند. با انجام معاملات با حجم بیشتر، سود نیز افزایش مییابد، اما ریسک مرتبط با موقعیت نیزهمینطور.
اسکالپینگ نیاز به یک استراتژی معاملاتی دقیق دارد که دقیقاً زمان ورود و خروج از هر موقعیت و میزان سرمایه درهر معامله را مشخص میکند. یک استراتژی خروج به ویژه در اسکالپینگ اهمیت دارد، زیرا فرصت ضرر دادن به فقط یک معامله میتواند بخش بزرگی از سرمایه به دست آمده را حذف کند. معامله گران اسکالپینگ از دستورات سود و ضرر برای خودکارسازی این اهداف ورودی و خروجی استفاده میکنند.
معاملات معکوس (Reverse trading)
معاملات معکوس روشی از معامله است که در آن تریدر یا معاملهگر تصمیمهایی میگیرد که برخلاف روند فعلی بازار است. در اصل معاملات معکوس نوعی شرط بندی بر خلاف جهت غالب بازار است. به عنوان مثال، در معاملات سنتی اگر بازار روند صعودی داشته باشد، سرمایهگذاران معمولاً داراییها را با این انتظار میخرند که ارزش آنها همچنان افزایش یابد. با این حال، در معاملات معکوس، یک سرمایهگذار ممکن است آن داراییها را بفروشد یا کوتاهی کند و انتظار داشته باشد که بازار در جهت مخالف بچرخد. این موضوع، نیاز به درک عمیق پویایی بازار، تحلیل تکنیکال و مدیریت ریسک دارد. معاملهگرانی که در معاملات معکوس شرکت میکنند، اغلب به دنبال نشانههایی از فرسودگی یا گسترش بیش از حد بازار میگردند و هدفشان سرمایهگذاری بر پیشبینیهای معکوس و احتمالی است.
توجه به این نکته مهم است که معاملات معکوس نیاز به بررسی دقیق دارد و باید با احتیاط برخورد کرد، زیرا در صورت ادامه روند اصلی بازار، احتمال ضررهای قابل توجهی را به همراه دارد. مانند هر استراتژی معاملاتی، انجام تحقیقات کامل، به کارگیری تکنیک های مدیریت ریسک و اطلاع از شرایط بازار ضروری است.
مومنتوم (Momentum Trading)
معاملات مومنتوم عمل خرید و فروش دارایی با توجه به موج روند قیمت است. بر اساس معاملات مومنتوم، معاملهگران با موج نوسانات قیمت همراه شده و از این طریق به سود میرسند. اگرچه معاملات مومنتوم یکی از آسانترین روشهای معامله محسوب میشود، با این حال پیشبینی وضعیت آینده بازار و ریسکپذیری آن کار سادهای نیست.
مومنتوم بر اساس این ایده است که اگر نیروی کافی در پشت یک موج قیمت وجود داشته باشد، به حرکت در همان جهت باید ادامه داد. زمانی که یک دارایی به قیمت بالاتری میرسد، معمولا توجه بیشتری را از سوی معامله گران و سرمایه گذاران به خود جلب میکند که قیمت بازار را حتی بیشتر میکند. این تا زمانی ادامه مییابد که تعداد زیادی از فروشندگان وارد بازار شوند. برای مثال، زمانی که یک رویداد پیش بینی نشده باعث میشود آنها در مورد قیمت دارایی تجدید نظر کنند. هنگامی که فروشندگان کافی در بازار حضور داشته باشند، مومنتوم تغییر جهت می دهد و قیمت دارایی را کاهش میدهد.
معامله گران مومنتوم به دنبال شناسایی میزان قوی بودن روند در یک جهت خاص هستند، سپس موقعیتی را باز میکنند تا از تغییر قیمت مورد انتظار استفاده کنند و زمانی که روند شروع به از دست دادن قدرت خود کرد، موقعیت را ببندند. یک معامله گر مومنتوم لزوماً تلاش نمیکند تا بالا و پایین یک روند را بیابد، بلکه بر روی بدنه اصلی حرکت قیمت تمرکز میکند.
فیدینگ (Fading)
روش فیدینگ دقیقاً برعکس دنبال کردن موج همهگیر(trend-following) است. فیدینگ یک استراتژی معکوس است که در آن معاملهگران به دنبال خرید داراییهایی هستند که قیمت آن در حال کاهش است و داراییهای کوتاه که قیمت آن در حال افزایش است. به عنوان مثال، اگر یک سهام از 10 هزار تومان در یک دوره کوتاه به 15 هزار تومان افزایش یابد، استراتژی فیدینگ مستلزم انجام یک معامله کوتاه با انتظارات است که شروع به عقب نشینی کند. در بیشتر موارد، معاملهگرانی که از دنبال کردن موج همهگیر استفاده میکنند، همان کسانی هستند که بر اساس روش فیدینگ کار میکنند. هدف آنها کسب درآمد در طول یک موج همهگیر در زمان فعلی و زمانی است که شروع به حرکت معکوس میکند.
معاملهگرانی که از روش فیدینگ استفاده میکنند، معمولاً به دنبال حرکات بیشازحد قیمت میگردند، جایی که معتقدند بازار به یک حد افراطی رسیده است و باید معکوس شود.
فیدینگ معاملات اغلب شامل شناسایی شرایط خرید یا فروش بیش از حد با استفاده از شاخصهای فنی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) یا باندهای بولینگر است. این شاخصها میتوانند به معامله گران کمک کنند تا تشخیص دهند که قیمت دارایی به طور قابل توجهی از هنجارهای تاریخی آن انحراف پیدا کرده است. این انحراف به طور بالقوه نشان دهنده یک برگشت قریب الوقوع است.
معاملات موفقیت آمیز تریدینگ نیازمند درک دقیق پویایی بازار، تحلیل تکنیکال و مدیریت ریسک است. معامله گران باید هنگام اجرای این استراتژی محتاط باشند، زیرا خطراتی نیز به همراه دارد. از این رو، محو شدن معاملات یک استراتژی مناسب برای معامله گران با تجربه است که میتوانند به طور موثر احساسات بازار را ارزیابی کنند و نقاط برگشت بهینه را شناسایی کنند.
نوسان گیری روزانه (Day trading)
نوسان گیری روزانه به معنای خرید و فروش یک دسته از اوراق بهادار در یک روز یا حتی در عرض چند ثانیه است. نوسان گیری روزانه ربطی به سرمایه گذاری به معنای سنتی ندارد. نوسان گیری روزانه در راستای نوسانات اجتناب ناپذیر قیمتی بالا و پایین است که در طول یک یک معامله رخ میدهد.
نوسان گیری روزانه یک استراتژی معاملاتی پویا است که در آن معامله گران ابزارهای مالی را در همان روز معاملاتی خرید و فروش می کنند، با هدف سود بردن از نوسانات قیمت در طول روز. معامله گران یک شبه موقعیتها را حفظ نمی کنند و معمولا تمام معاملات خود را قبل از بسته شدن بازار می بندند.
نوسان گیری روزانه معمولاً شامل معاملات سهام، گزینهها، ارزها یا قراردادهای آتی است. تمرکز اصلی نوسان گیری روزانه استفاده از نوسانات کوتاه مدت قیمت، استفاده از تحلیل تکنیکال، الگوهای نمودار و شاخصهای بازار برای تصمیم گیری سریع در معاملات است. نوسان گیری روزانه نیاز به تعهد زمانی قابل توجهی دارد، زیرا معامله گران روزانه باید حرکات بازار، اخبار و تغییرات بازار را در طول روز معاملاتی به دقت زیر نظر داشته باشند.
نوسان گیری روزانه موفق به ترکیبی از دانش، نظم و مدیریت ریسک نیاز دارد. معامله گران باید درک کاملی از بازارهایی که در آن معامله میکنند و همچنین توانایی واکنش سریع به شرایط در حال تغییر را داشته باشند. با توجه به سریع اتفاق افتادن نوسان گیری روزانه، داشتن یک برنامه معاملاتی قوی، استراتژیهای ورود و خروج واضح و توانایی کنترل احساسات برای معامله گران بسیار مهم است، زیرا فشار تصمیم گیری سریع میتواند منجر به اقدامات تکانشی شود.
بنابراین، روش نوسان گیری روزانه میتواند تلاش خوبی برای افرادی باشد که آگاه و منضبط هستند و با ماهیت پرریسک نوسان گیری روزانه راحت هستند.
خرید در پایینترین قیمت و هولد ارز دیجیتال
خرید ارز دیجیتال در پایینترین قیمت و هولد ارز دیجیتال (ممکن است با عنوان هودل و یا HODL نیز دیده باشید که املای عمدا اشتباه هولد یا نگهداری است، که منعکس کننده این مفهوم است که باید به جای فروش ارزهای دیجیتال آنها را نگه داشت) یک استراتژی محبوب در معاملات ارزهای دیجیتال است. این استراتژی شامل خرید ارزهای دیجیتال زمانی است که قیمت آنها در پایینترین نقطه خود تصور میشود و سپس آنها را برای مدت طولانی نگه میدارند، اغلب با این انتظار که ارزش آنها در طول زمان افزایش یابد.
اصطلاح “HODL” از یک پست فروم با املایی اشتباه در سالهای اولیه بیت کوین سرچشمه گرفته است و از آن زمان به یک اصطلاح شناخته شده در دنیای ارزهای دیجیتال تبدیل شده است. فلسفه پشت “HODL” مبتنی بر اعتقاد به پتانسیل و ارزش بلند مدت ارزهای دیجیتال، علیرغم نوسانات کوتاه مدت قیمت است.
استراتژی خرید پایین و نگهداری مبتنی بر این ایده است که ارزهای دیجیتال، مانند بیتکوین و سایر ارزها، به دلیل عواملی مانند پذیرش، کمبود، نوآوریهای تکنولوژیکی و علاقه سازمانی، پتانسیل افزایش ارزش در بلندمدت را دارند. روش خرید در پایینترین قیمت و هولد ارز دیجیتال، اغلب با تحلیل بنیادی و ذهنیت سرمایه گذاری بلندمدت همراه است. این امر مستلزم آن است که سرمایه گذار اعتقادی قوی به ارزش اساسی ارزهای دیجیتال خریداری شده و تمایل به تحمل نوسانات کوتاه مدت قیمت بدون تسلیم شدن در برابر فروش را داشته باشد.
توجه به این نکته مهم است که اگرچه خرید با پایینترین قیمت و هولد میتواند یک روش سودآور باشد، اما خطراتی نیز به همراه دارد، زیرا ارزش ارزهای دیجیتال در معرض نوسانات بازار و تغییرات نظارتی است. بنابراین سرمایه گذاران باید قبل از اجرای این استراتژی تحقیقات کاملی انجام دهند و میزان تحمل ریسک خود را در نظر بگیرند.
در نهایت، خرید با کمترین قیمت و هولد ارزهای دیجیتال با این باور مطابقت دارد که دورنمای بلندمدت ارزهای دیجیتال منتخب ممکن است به بازده قابل توجهی در طول زمان منجر شود.
محدوده نوسان (Range trading)
خرید و فروش محدوده نوسان یک استراتژی معاملاتی است که هدف آن کسب سود از نوسانات ثابت قیمت در بازار یک محدوده تعریف شده است. در بازارهای محدود به محدوده، قیمت یک ابزار مالی تمایل دارد در محدوده یا کانال قیمتی خاص معامله شود و حرکتهای بالا و پایین مکرر را بدون ایجاد روند مشخص در هر دو جهت نشان میدهد.
معامله گرانی که از روش خرید و فروش محدوده نوسان استفاده می کنند، معمولاً مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی میکنند که حرکت قیمت را در محدوده خاصی محدود میکند. هدف آنها خرید نزدیک به سطح حمایت و فروش نزدیک به سطح مقاومت است و از حرکت قیمت در محدوده تعیین شده سود میبرند.
عناصر کلیدی خرید و فروش محدوده نوسان شامل شناسایی مرزهای بالا و پایین محدوده قیمت، استفاده از شاخص های فنی مانند میانگین متحرک، باند بولینگر یا نوسانگرها برای ارزیابی شرایط خرید و فروش بیش از حد، و اجرای نقاط ورودی و خروجی مناسب بر اساس محدوده قیمت تعیین شده است.
خرید و فروش محدوده نوسان می تواند به ویژه برای بازارهایی مناسب باشد که روند مشخصی ندارند یا در دورههایی با نوسانات کم هستند که حرکات قیمت در محدوده مشخصی قرار دارد. با این حال، برای معامله گران مهم است که احتیاط کنند، زیرا بازارهای محدود به محدوده می توانند به بازارهای پرطرفدار تبدیل شوند و به طور بالقوه منجر به شکست یا ضررهای بسیار شوند.
خرید و فروش محدوده نوسان موفق نیاز به صبر، نظم و توانایی مدیریت موثر ریسک دارد. معامله گران باید به دقت بر اقدامات قیمت در محدوده تعیین شده نظارت داشته باشند، با شرایط متغیر بازار سازگار شوند و مراقب شکست های احتمالی باشند که میتواند الگوی محدوده محدود را باطل کند. مانند هر استراتژی معاملاتی، معاملات محدوده شامل ریسکهای ذاتی هستند و معامله گران باید تجزیه و تحلیل کاملی انجام دهند، از تکنیکهای مدیریت ریسک استفاده کنند و از شرایط بازار مطلع باشند تا بتوانند تصمیمات معاملاتی آگاهانهای بگیرند.
معاملات فرکانس بالا یا الگوریتمی (High Frequency Trading)
معاملات فرکانس بالا یا الگوریتمی (HFT) روش معامله الگوریتمی است که با سرعت بالای تجارت، تعداد بسیار زیاد تراکنشها و افق سرمایه گذاری بسیار کوتاه مدت همراه است. معاملات فرکانس بالا یا الگوریتمی به تجهیزات سیستمی ویژه برای دستیابی به بالاترین سرعت انجام معاملات نیاز دارند. از آنجایی که این روش معامله بسیار پیچیده است، بنابراین در درجه اول ابزاری است که توسط سرمایه گذاران نهادی بزرگ مانند بانک های سرمایه گذاری و صندوق های تامینی استفاده میشود.
الگوریتمهای پیچیدهای که در معاملات فرکانس بالا استفاده میشوند، تک تک سهام را تجزیه و تحلیل میکنند تا جریانهای تازه را در میلیثانیه تشخیص دهند. با توجه به اینکه تجزیه و تحلیل یک محرک را پیدا میکند، منجر به ارسال صدها سفارش خرید در عرض چند ثانیه میشود.
معاملات فرکانس بالا یا الگوریتمی همراه با معاملات حجم زیادی از اوراق بهادار، به معامله گران اجازه میدهد تا حتی از نوسانات بسیار کوچک قیمت سود ببرند. این به موسسات اجازه میدهد تا بازده قابل توجهی از پیشنهادات خرید و فروش به دست آورند.
الگوریتمهای معاملاتی میتوانند چندین بازار و مبادلات را اسکن کنند. بسیاری از طرفداران معاملات فرکانس بالا یا الگوریتمی استدلال میکنند که این معامله باعث افزایش نقدینگی در بازار میشود. HFT به وضوح رقابت را در بازار افزایش میدهد زیرا معاملات سریعتر انجام میشوند و حجم معاملات به طور قابل توجهی افزایش مییابد. افزایش نقدینگی باعث کاهش فراگیری پیشنهادات و تقاضا میشود و بازارها را از نظر قیمت کارآمدتر میکند. با افزایش نقدینگی، قیمتی که فروشنده مایل است بفروشد و خریدار حاضر به پرداخت آن است، به هم نزدیکتر میشوند.
نقاط طلایی و تقاطع مرگ
تقاطع طلایی زمانی اتفاق میافتد که میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت اصلی به سمت صعودی عبور میکند و توسط تحلیلگران و معاملهگران بهعنوان نشانهای از چرخش صعودی قطعی در بازار تفسیر میشود. اساساً میانگین کوتاهمدت سریعتر از میانگین بلندمدت افزایش مییابد تا زمانی که از هم عبور کنند.
نقاط طلایی سه مرحله دارد:
- یک روند نزولی که در نهایت با کاهش فروش به پایان میرسد.
- مرحله دوم که در آن میانگین متحرک کوتاهتر از میانگین متحرک طولانیتر عبور میکند.
- در نهایت، ادامه روند صعودی، که به طرز امیدوارنهای منجر به افزایش قیمت شود.
برعکس، یک تقاطع با میانگین متحرک نزولی مشابه، تلاقی مرگ را تشکیل میدهد و به نظر میرسد که نشانه رکود قاطع در بازار است. تلاقی مرگ زمانی اتفاق میافتد که میانگین کوتاه مدت روند نزولی داشته باشد و از میانگین بلندمدت عبور کند و اساساً در جهت مخالف صلیب طلایی باشد.
استفاده از تجزیه و تحلیل آماری برای تصمیم گیری معاملات، هسته اصلی تحلیل تکنیکال است. تحلیلگران فنی از حجم زیادی از دادهها، اغلب به شکل نمودار، برای تجزیه و تحلیل سهام و بازار استفاده میکنند. گاهی اوقات، خطوط روند در این نمودارها به شکلی منحنی و متقاطع میشوند که شکلهایی را تشکیل میدهند که اغلب نامهای خندهداری مانند «فنجان با دسته»، «سر و شانهها» و… به آنها داده میشود. معامله گران با تکرار این الگوها در آمار یاد میگیرند که این الگوهای رایج و آنچه را که ممکن است برای عملکرد آینده یک سهام یا بازار اتفاق بیفتد، تشخیص دهند.
نقاط طلایی و تقاطع مرگ دقیقاً متضاد هستند. تقاطع طلایی (Golden cross) نشاندهنده یک بازار صعودی بلندمدت در آینده است، در حالی که تقاطع مرگ (Death cross) نشاندهنده بازار نزولی بلندمدت است. هر دو به تایید قطعی یک روند بلندمدت با وقوع یک میانگین متحرک کوتاه مدت از میانگین متحرک بلندمدت عمده اشاره دارند.
آربیتراژ (Arbitrage)
معاملات آربیتراژ روشی از معامله است که شامل خرید و فروش همزمان یک دارایی در بازارهای مختلف برای استفاده از اختلاف قیمت و ایجاد سود از تفاوت قیمت است. اصل اساسی آربیتراژ بهره برداری از ناکارآمدیها در بازار است که در آن دارایی یکسان در مکانهای مختلف یا در مبادلات مختلف قیمت متفاوتی دارد.
در زمینه بازارهای مالی، آربیتراژ میتواند به اشکال مختلفی رخ دهد، مانند:
- آربیتراژ فضایی: آربیتاژ شامل بهره برداری از تفاوت قیمت برای یک دارایی در مکانهای جغرافیایی مختلف است. برای مثال، اگر سهامی در یک بورس با قیمت پایینتری نسبت به بورس دیگر معامله میشود، معاملهگر میتواند سهام را در بورس ارزانتر بخرد و آن را در بورس گرانتر بفروشد تا از تفاوت قیمت سود کند.
- آربیتراژ زمانی: این نوع آربیتراژ از تفاوت قیمت برای یک دارایی در مقاطع زمانی مختلف استفاده میکند. این میتواند شامل معامله در قراردادهای آتی یا اختیار معامله باشد تا از ناهماهنگی قیمت گذاری بین قیمت لحظهای فعلی و قیمت آتی مورد انتظار یک دارایی استفاده شود.
- آربیتراژ آماری: آربیتراژ آماری که به عنوان stat arb نیز شناخته میشود، بر تحلیل و مدلهای آماری برای شناسایی داراییهای نادرست قیمت گذاری شده یا بر روابط بین اوراق بهادار متکی است. معامله گران به دنبال سوءاستفاده از انحراف از روابط تاریخی قیمت با خرید و فروش همزمان داراییهای مرتبط در زمانی هستند که از ارزشهای مورد انتظار خود فاصله میگیرند.
معاملات آربیتراژ اغلب به سیستمهای معاملاتی پرسرعت و فناوری پیشرفته نیاز دارد تا از فرصتهای زودگذر استفاده کنند، زیرا تفاوتهای قیمت معمولاً کوچک و کوتاه مدت هستند. با توجه به کارایی بازارهای مالی مدرن، فرصتهای آربیتراژ کمتر از گذشته است و رقابت بین آربیتراژورها تشدید شده است.
توجه به این نکته مهم است که در حالی که معاملات آربیتراژ پتانسیل سودهای بدون ریسک روی کاغذ را دارد، اجرای واقعی به دلیل عواملی مانند نقدینگی بازار، هزینههای معامله و ملاحظات نظارتی میتواند چالش برانگیز باشد. بهعلاوه، ظهور معاملات الگوریتمی، سودآوری مداوم از استراتژیهای آربیتراژ سنتی را برای معاملهگران منفرد دشوارتر کرده است، زیرا بازیگران سازمانی اغلب قابلیتهای اجرای سریعتری دارند.
معاملات آربیتراژ به ابزارهای تحلیلی پیچیده، درک عمیق از بازارها و توانایی عمل سریع برای استفاده از فرصتهای زودگذر (در صورت بروز تفاوت قیمت) نیاز دارد.